
گزارش نشست ارائه یافتههای رساله دانش آموختگان دکترای معاونت طراحی و تولید بستههای یادگیری با عنوان «طراحی و اعتبار بخشی برنامههای درسی رویکرد زیباشناسانه در تدریس» برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی به نقل از معاونت طراحی و تولید بستههای یادگیری، اولین نشست یافتههای رساله دانشآموختگان دکترای معاونت طراحی و تولید بستههای یادگیری با عنوان «طراحی و اعتبار بخشی برنامههای درسی رویکرد زیباشناسان در تدریس» مورخ ۲۴ دیماه در سالن جلسات سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی و با حضور کارشناسان و مدیران این سازمان با ارائه سرکار خانم دکتر فاطمه سادات میرعارفین و نظارت علمی دکتر حسن ملکی برگزار شد.
در ابتدای این نشست دکتر ملکی اظهار داشت: گاهی اوقات لازم است به همدیگر متذکر شویم که کجا کار میکنیم، زیرا به دلیل اشتغالات روزمره و گرفتار شدن به روزمرگی فراموش میکنیم کار ما چیست؟
در سازمانی کار میکنیم که قلم، گفتار و نوشتههای ما شاکله کودکان و نوجوانان را شکل میدهد به شرطی که به فرهنگ آنها تبدیل شود، در جایی کار میکنیم که امانتدار فطرت پاک و الهی دانشآموزان هستیم، کتاب درسی تألیف و غذای شخصیتی، روحی و روانی کودکان معصوم را آماده میکنیم.
سازمان پژوهش با برنامهها و فعالیتهایی که انجام میدهد بی بدیل است، بنابراین ضرورت دارد به یکدیگر یادآور شویم که در جایی کار میکنیم که شقّ دیگر و ثانی ندارد و منحصر به فرد است فلذا باید مراقب قلم، گفتار و نوشتارمان باشیم. در این سازمان به چند حالت میتوان عمل کرد:
- حالت اول سیاسی عمل کردن است. اینگونه عمل کردن از وجهی خوب است از وجهی دیگر نامطلوب، از این نظر مطلوب است که همه بهعنوان سربازان این نظام و ولایت نقش همه جانبه خود را انجام دهیم. از وجهی نامطلوب است که باند و گروه را محور عمل خود قرار دهیم. حقیقتاً فطرت الهی کودک اقتضا دارد که فطرت الهی را هم عمل کنیم. البته هر کس الهی باشد سیاسی نیز هست.
- حالت دوم عاطفی عمل کردن است. عاطفی عمل کردن هم از وجهی خوب است زیرا باید در روابط انسانی خود بُعد عاطفه را در نظر بگیریم ولی زمانی که به خاطر عواطف انسانی کار کارشناسی تحت تأثیر قرار بگیرد، عاطفی عمل کردن خوب نیست. قلم ما نباید با عواطف بچرخد در حالیکه رفتار ما باید با سایر انسانها عاطفی باشد.
- حالت سوم سلیقهای عمل کردن است. یعنی قلم خود را با توجه به نظر و سلیقه شخصی خود که داریم، مدیریت کنیم.
- حالت چهارم تبلیغی عمل کردن است. یعنی فکر کنیم کار ما میتواند عاملی برای تغییر و پیشرفت ما باشد. تبلیغ کار بدی نیست به شرطی که وسیلهای برای هدف شخصی نباشد.
آنچه که در سازمان باید عمل شود و مد نظر قرار گیرد «علمی عمل کردن» است، علمی عمل کردن یعنی هر کاری که میخواهیم انجام دهیم باید با دلیل و برهان منطقی و بر مبنای پژوهش و علم باشد. کار علمی “برهان محور” است و هسته مرکزی علم نیز «برهان» است. این برهان ممکن است تجربی، ریاضی، فلسفی یا براهین دیگر باشد. روحیه علمی یعنی آنچه که عمل میکنیم دارای دلیل و برهان باشد.
اینکه عنوان نشست را «علمی، عمل کنیم» انتخاب کردیم این است که به یکدیگر متذکر شویم که سازمان پژوهش جای غیرعلمی عمل کردن نیست و توجیهی برای غیرعلمی کردن وجود ندارد. هر قدر تلاش شود تا فضای سازمان علمیتر شود یعنی علمی عمل کردهایم علمی عمل کردن شعاری است مربوط به هدف اصلی سازمان که ما باید تلاش کنیم آن را تقویت کنیم. گفتگوها علمی باشد، نوشتهها استدلالها علمی شود و برهان در همه کارها حاکمیت داشته باشد. همانطور که وظیفه داریم خود را از جهت اعتقادی و اخلاقی تقویت کنیم، موظف هستیم از جهت علمی نیز خود را قوی کنیم.
یکی از کارهایی که برای علمی کردن سازمان باید انجام داد ارائه یافتههای رساله دانش آموختگان دکترای سازمان بهعنوان اهل نظر با موضوعاتی که برای سازمان مفید و کاربردی است که بهعنوان مبنای یک کار علمی در سازمان خواهد بود.
این کار محدود به ارائه یافتههای رساله دکترا نخواهد شد بلکه همکارانی که صاحب ایده و اندیشه هستند و میتوانند ایدهها و اندیشههای خود را در قالب یک ارائه علمی گزارش دهند، ارائه دهنده و ادامه دهنده این سلسله نشستها خواهند بود. به تدریج تلاشهای اعتقادی و علمی را به عرصههای دیگر نیز خواهیم کشاند.
در ادامه پس از اظهارات مقدماتی دکتر ملکی، دکتر فاطمه سادات میرعارفین یافتههای رساله خود را با عنوان «طراحی و اعتبار بخشی برنامههای درسی رویکرد زیباشناسانه در تدریس» ارائه کرد و حاضران جلسه به بحث و گفتگو در خصوص آن پرداختند.
دکتر ملکی ناظر علمی این نشست در پایان نکاتی را جهت تکمیل مباحث ارائه شده و پاسخ به برخی سؤالات بیان کرد.
ایشان برای برطرف شدن برخی از ابهامات توصیه کردند به رساله خانم دکتر میرعارفین مراجعه و مطالعه شود و اظهار داشتند: مهمترین سؤالی که در بین صاحبنظران حوزه تدریس مطرح است این است که تدریس، علم است یا هنر؟
برخی معتقدند تدریس علم است، یعنی در تدریس هم بهعنوان یک علم مانند آنچه که در سایر علوم دنیا انجام میدهیم باید بهدنبال یک سری اصول و قواعد علمی بگردیم. در علومی مانند شیمی، فیزیک، جامعهشناسی و … قوانین علمیای وجود دارد که قابلیت تعمیمدهی بالایی دارند و معمولاً اسیر شرایط، جغرافیا و مکان نمیشوند. آنهایی که معتقدند تدریس، علم است یعنی باید بهدنبال قواعد و ضوابط ثابتی باشیم که در این شرایط تدریس خیلی متصل به شرایط، موقعیت، مکان و زمینه محور نیست هر معلمی که میخواهد تدریس کند باید آن قواعد را بلد باشد و بکار گیرد در این حالت تدریس امری زمخت بی اعتنا به واقعیتها و غیرقابل انعطاف خواهد بود. این نگاه مورد نقد قرار گرفته است و منتقدان آن معتقدند تدریس، علم است یک نگاه افراطی است که نقطه مقابل آن هم افراط دیگری است که میگویند تدریس هنر است. تدریس هنر است یعنی خاصیتهای هنر بر تدریس بار میشود. هنر مبتنی بر چند رکن است وقتی گفته میشود کاری هنرمندانه انجام شد یعنی در آن کار تخیل، خلاقیت، ابتکار، نوآوری و قدری آزاد از زمینهها و موقعیت بکار رفته است. آنچه در کار هنر تفاوت پیدا میکند بروز و ظهور آن در زمینههای مختلف است.
حال شاید سئوال دیگری مطرح شود که زیبایی چیست؟ کار وقتی هنرمندانه اجرا شد به بیننده حسی دست میدهد که به آن زیبایی میگویند. رابطهای که بین زیبایی و هنر وجود دارد این است که معلمی که کاری مبتکرانه و خلاقانه انجام میدهد سعی میکند تخیل که به آن کیفیت گریزان هم میگویند را تحریک کند که همین تخیل یا کیفیت گریزان هنر ایجاد میکند فلذا هر جا تخیل هست آنجا هنر هست و هر جا هنر هست بدانید در آنجا تحریک تخیل صورت گرفته است. اگر در تدریس هم همین ویژگیها باشد، تدریس، هنرمندانه خواهد شد یعنی معلم شرایطی را فراهم کند که تخیل دانشآموز را تحریک و فرصتی ایجاد کند تا دانشآموز خلاقیت و ابتکار به خرج دهد. اگر معلمی بخواهد اینکار را انجام دهد باید به دانش روانشناسی مسلح و به سایر مباحث روانشناسی دانشآموز و فعالیت او مسلط باشد. اگر معلمی در تدریس این هنر را داشته باشد دانشآموزی که در کلاس او حضور دارد لذت میبرد و به او حس زیبایی دست میدهد. بالاترین هنرمند در جهان خلقت و هنرمند اصلی خداوند است، بدیع السموات و الارض که در قرآن آمده است یعنی خدواند بدیع و مبدع است و نوآوری یکی از اسما الله است یعنی خدایی که از هیچ و عدم، هستی را آفرید.
در برنامه درسی اولین کسی که هنر را با برنامه درسی پیوند زد جان دیویی بود، هنر از طریق دیویی وارد عرصه تعلیم و تربیت شد و پس از مدتی بیخبری آیزنر آن را در برنامه درسی احیا کرد. آیزنر هر جا از هنر صحبت میکند ابتکار و خلاقیت نیز وجود دارد در واقع هنر آفرینندگی موقعیتهای نامعلوم است. پیام بحث خانم دکتر میرعارفین به همه برنامههای درسی این است که برنامهریزی درسی خود را به برنامه درسی قصد شده قفل نزنیم اگر چه برنامه درسی ما باید مبتنی بر آنها شکل بگیرد زیرا اگر برنامه ریزی درسی فقط به برنامه درسی قصد شده قفل زده شود خلاقیت ایجاد نمیشود. خلاقیت زمانی ایجاد میشود که برنامهریزی درسی قصد شده وجود داشته باشد اما فرصتهای یادگیری برای تولید برنامههای درسی متصاعد شونده آشکار شده در تعامل هم پیشبینی شود معلم هنرمند فضای آموزشی را طوری طراحی میکند که میزان و حد عوامل پنهان کم و خیلی چیزها علنی میشود یعنی زمانی که به دانش آموز فرصت داده شود که حرفهایش را بزند بخش پنهانی شخصیت کودک کمتر میشود، وقتی به کودک اجازه حرف زدن داده نشود و احساس امنیت نکند، بخش ناپیدای کودک زیاد میشود، زیاد شدن بخش ناپیدا یعنی شکست برنامه درسی.
ارتباط بین هنر و برنامه درسی هم همینجاست یعنی هر قدر برنامه درسی را از قفل شدن به برنامه درسی قصد شده نجات دهیم و هر قدر بتوانیم شرایطی فراهم کنیم که کودک خود را بیان کند نه مخفی، تدریس هنرمندانه میشود با توجه به آنچه گفته شد در پاسخ به سئوال تدریس علم است یا هنر؟ باید گفت تدریس بکارگیری هنرمندانه علم است هر قدر دوره تحصیلی پایینتر باشد سهم هنر بیشتر است و بالعکس هر قدر دوره تحصیلی بالاتر رود و به سطح دانشگاه برسد سهم علم پررنگتر میشود اگر چه در این سطح هم هنر به صفر نمیرسد. تدریسی که محور بحث خانم دکتر میرعارفین بود تدریس بکارگیری هنرمندانه علم است و به تعبیر آیزنر وقتی هنر آمد یعنی دانش نظری به دانش کاربردی تبدیل شود و دانش کاربردی هم در کلاس درس به دانش هنرمندانه تبدیل شود به عبارت دیگر دانش دائماً به نفع یادگیرنده لطیف شود، لطافت یعنی در آمیختگی علم با هنر. دانش هنرمندانه یعنی دانش تلفیق شده با هاضمه دانشآموزان یک معلم هنرمند با تجربه و پخته میتواند دانش نظری را به دانش کاربردی تبدیل کند سپس دانش کاربردی را در کلاس درس به دانش هنرمندانه تبدیل سازد هر عالمی معلم نیست، دانستن غیر از تفهیم و دانا سازی است. معلم هنرمند قدرت ترکیب گری دارد، ترکیب اجزا و موقعیتهای صحنههای یادگیری با یکدیگر.