این شرایط که ویروس کرونا در کشور شیوع پیدا کرده است، یکی از همان شرایطی است که زن وشوهر باید در محبت کردن به هم از یکدیگر سبقت بگیرند. این شرایط شاید تنهایی، دوری از دوست و آشنا، دوری از کارهای روزمرهای که برای ما خوشایند بودند مثل سرکار رفتن یا ورزش کردن را به همراه داشته باشد. طبیعی است که زوجین در این شرایط و ومخصوصا وقتی مجبور به ماندن در خانه هستند دچار تنش بشوند. اینجاست که باید زن و شوهر آرامشدهی به یکدیگر را وظیفه خود بدانند.شاید بعضیها بگویند که ما در این شرایط اصلا حوصله آرامش دادن و یا بروز رفتار محبتآمیز نسبت به همسر را نداریم و خودمان دچار دلمردگی هستیم.اینطور مواقع اگر به غایت و هدف ازدواج فکر کنیم حتما نظرمان عوض میشود. با خودمان تاکید کنیم که چون این شرایط سخت است پس من باید به همسرم بیشتر آرامش بدهم. آرامشگری هم باید متقابل باشد. اگر حاکمیت آرامش در روابط بین زن و شوهر فراموش بشود مباحث حاشیهای روز به روز بیشتر میشود.
من با چهل سال تجربه در زمینه روانشناسی عرض میکنم که اکثر مراجعین من که دچار همسرگریزی، همسرهراسی و در مسیر طلاق و جدایی بودند به این خاطر بود که هدفشان از ازدواج را نمیدانستند. مثلا وقتی از آنها میپرسیدم «چرا ازدواج کردید؟ » نمیتوانستند جواب درستی بدهند. وقتی به آنها کمک میکردم تا به گذشته و تصمیمشان برای ازدواج برگردند اغلب میگفتند که «ازدواج کردیم تا به آرامش برسیم» اما در پاسخ به این سوال که «چقدر در طول این زندگی مشترک آرامشگر یکدیگر بودید؟ » یا جوابی نداشتند یا میپرسیدند: «یعنی باید چه کار میکردیم؟ »
رابطه آرامش با آسیب پذیری
حتی از لحاظ جسمی هم کسی که آرامش دارد بدنش مصونیت بیشتری در آسیبها دارد. استرس، تنیدگی روانی و عضلاتی برای کسانی که اندیشه و هیجانان تشنجی دارند و مدام از خودشان پرخاشگری بروز میدهند بیشتر اتفاق میافتد. این افراد در برابر آسیبهای زیستی مثل همین بیماری کرونا و آسیبهای روانی شکنندهتر هستند. سکته قلبی و مغزی، نارسایی قلبی، فشارخون، ضعف حافظه، اختلال آلزایمر و بیماریهایی از این دست در زن و شوهرهایی که رابطه پرتنشی دارند بسیار بیشتر دیده میشود. به همین خاطر است که ما میگوییم آرامشدهی باید یک اصل در زندگی مشترک قرار بگیرد.
بعد از خدا نزدیکترین فرد به ما همسر ماست. خیلی از زن و شوهرها همیشه از هم گله داشتهاند که چرا یکی برای دیگری کم وقت میگذارد. خب الان این یک فرصت خوب است که برای هم وقت بگذاریم. نه اینکه به خاطر سختی شرایط همدیگر را دچار تنش و اضظراب و عصبانیت کنیم. رابطه زن و شوهر باید همراه با مدوت و رحمت باشد. مدوت یعنی آرامشگری متقابل و رحمت یعنی وقتی حال یکی از زوجین خوب است چندین برابر تلاش کند تا حال آن یکی که مساعد نیست را خوب کند.
اما اینکه چه طور باید به هم آرامش بدهیم:
*اول از همه همان اصلی است که عرض کردم. یعنی باور داشته باشیم که هدف ما از ازدواج کسب آرامش است.
*دوم اینکه باور داشته باشیم در گستره هستی نزدیکترین فرد به ما بعد از خداوند همسر ماست. این خیلی مهم است. بعضی از جوانهای ما نمیدانند که بعد از ازدواج باید احساس نزدیکی که به پدر و مادر و خواهر و برادر دارند را در مرتبه ثانویه قرار بدهند. این به معنای بی احترامی نیست. به این معناست که آن افراد هم کسانی را دارند که وظیفه دارند به آنها آرامشدهی کنند و از آنها آرامش دریافت کنند. و ما هم در قبال همسر خودمان مسئول هستیم. بعد از ازدواج حقوق متقابل همسران با یکدیگر بیشتر از حقوق متقابل با دیگر نزدیکان است. پیامبر(ص) وقتی در مدینه مسجد را بنا کردند در این مسجد فرمودند: « محبوبترین بنای هستی از نظر من خانواده است».
*سومین نکته هم اینکه کسی که در زندگی من و سلامت جسمی و روحی من بیشترین تاثیر را دارد همسر من است. زن و شوهر از بیماری و سلامت یکدیگر متاثر میشوند پس قطعا از وضعیت روانی یکدیگر هم متاثر میشوند. اگر این را باور کردیم بهترین کلام یعنی کلام محبتآمیز، بهترین نگاه یعنی نگاه عاشقانه و بهترین اندیشه یعنی مثبتاندیشی، خیرخواهی و تلاش برای تالیف قلوب را نثار همسر خواهیم کرد.
کلام آرامشبخش روی گیاه و آب تاثیر میگذارد. چه برسد به جان انسان که نیازمند این آرامشگری و زبان تایید و تکریم است.
اگر یکی از طرفین در خانه شروع به ایجاد تنش کرد، وظیفه طرف مقابل برای کنترل اوضاع خانه چیست؟
واکنش درست در این مواقع چیزی است که به آن «روانشناسی مثبتنگر» میگویند.
کسی که در خانه تنش ایجاد میکند مثلا پرخاشگری میکند، مشکلی دارد. اضطراب، هراس یا اشکالاتی از این دست دارد. طرف مقابل باید صبور باشد. روانشناسی مثبتنگر میگوید در این مواقع باید یک ویژگی مثبت از فردی که دچار تنش شده را ذکر کنیم. مثلا میان داد و بیدا او بگوییم: « میدانم ناراحتی ولی امروز چه پیراهن قشنگی پوشیدی، خیلی بهت میاد» یا بگویید: « اون روز هم دیدم چقدر عصبانی شدی ولی خیلی بهت افتخار کردم که تونستی خودت رو کنترل کنی»
نکته مهم این است که در اینجور مواقع نباید مقابله به مثل کرد. اگر آقا پرخاشگری کرد و خانم هم همین کار را کرد دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود. اگر یکی پرخاش کرد آن یکی باید مهربانیاش را مضاعف کند.
ما این تعبیر را در قرآن هم داریم. از آنجایی که خدا روان آفرین است در «سوره فرقان» سه روش را برای مقابله با بدی دیگران ذکر میکند. یکی از آنها «قصاص» است. قصاص یعنی هرکاری طرف مقابل کرد همان کار را برای او هم انجام بدهیم. سیلی زدن در برابر سیلی زدن قصاص است. اما خود خدا باز هم میگوید که بخشش بهتر از قصاص است.
دومین مورد این است که خدا میگوید در برابر رفتار دیگران از خودتان عفو نشان بدهید. اگر تندخوبی دیدید با اینکه میتوانید مقابله به مثل کنید و چندتا هم روی آن بگذارید و تحویل طرف مقابل بدهید اما بگذرید و ببخشید. اما سومین مورد که زیباترین آن هم هست وقتی است که خدا میگوید در برابر بدی دیگران شما از خودتان خوبی نشان بدهید.
وقتی میبخشیم طرف مقابل میداند که شما توانایی مقابله به مثل دارید. چون میداند که میتوانید ولی این کار را نمیکنید ارزش و احترام شما بالا میرود. نمیشود با کسی که ارزش خودش را بالا میبرد و مرتب میبخشد دوباره از موضع بالا حرف زد و به او پرخاش کرد.
حالا اگر مورد سومی که خدا گفته اجرا کنیم و در برابر بدی طرف مقابل به او خوبی کنیم مطمئن باشیم که این رفتار، رفتار همسر ما را هم عوض خواهد کرد. مثلا وقتی پرخاش میکند به آشپزخانه برویم و یک فنجان چای برای او بیاوریم. این صدور آرامش به قلب همسر و بالا بردن عزت نفس کسی است که بخشیده است و محبت هم میکند. یک سناریو این بود که الان زن و شوهر با هم مقابله به مثل کنند، خانه را در هم بکوبند و مشکل را عمیقترکنند. اما سناریوی دوم جواب دادن بدی با خوبی است. و خب همه ما میدانیم که کدام بهتر و کدام بیشتر به نفع زندگی ماست.
نحوه تنظیم ارتباط با خانواده همسر
خانوادهها هم باید به این تفکر که برسند که زن و شوهر نیاز به آرامش دارند. رسالت آنها باید حفظ آرامش زن و شوهر باشد. یعنی نگاه کنند ببینید الان رفتن شان به منزل این زن وشوهر بهتر است یا نرفتنشان؟ کدام یک آرامش آنها را به هم میزند؛ باید از آن اجتناب کنند.
حالا شاید زن و شوهری بگویند خانواده ما زیاد قائل به این مسائل نیستند و دوست دارند طبق رسم و رسوم معاشرت کنیم. اگر هم نرویم نارحت میشوند. اینجا باز هم همان نگاه و اندیشه مثبتنگر و محبتآمیز بین زن وشوهر کارساز میشود. اینکه بدانند اگر خانواده هر کدام از طرفین حرفی میزنند قصد بدی ندارند. بنا را بر محبت بگذارند و با همین محبت با خانواده خود برخورد کنند. مثلا اگر آقا میخواهد به خانوادهاش بگوید که ما به منزل شما نمیآییم اول حسابی از زیباییهای اخلاقی خانومش و اینکه خانم چقدر خانواده همسر را دوست دارد تعریف کند و بعد توضیح بدهد که به این دلیل نمیتوانیم بیاییم. خانم هم به همین صورت از زیباییهای همسرش جلوی خانواده خودش بگوید. در واقع این رشته محبت و حمایت بین زن و شوهر باید انقدر پررنگ باشد که کسی نتواند در این رابطه دخالت کند. زن و مرد نباید اجازه بدهند که کسی از همسر آنها بدگویی کند ولو آن شخص خانواده خودش باشد. این اجازه ندادن هم با وسعت محبت به خانواده و تعریف از زیباییهای همسر به دست میآید نه با مقابله به مثل و ایجاد تنش.
نتایج آرامش دادن و دریافت آرامش
آرامش، ولع و فزون خواهی را کم میکند. این احتکار و ولع که برای خرید لوازم و مایحتاج زندگی برای برخی اتفاق میافتد ناشی از نداشتن همین آرامش است. اگر ذهن شما آرامش داشته باشد یک روز را به فکر کردن به اینکه اگر کرونا بگیرم چه میشود، چه بلایی سر خانوادهام میآید، هزینه درمان و دارو را چه کنم و هزار فکر خیال دیگر تلف نمیکنید. درحالی که شاید شما امروز به هیچ بیماری مبتلا نشوید. اما با نداشتن آرامش یک روز از زندگیتان و در ادامه روزهای دیگر را به همین ترتیب تلف خواهید کرد. آدمهایی که نشاط معنوی پیدا میکنند با حداقلها بیشترین بهره را میبرند. اما آنهایی که فزونخواهی دارند چون اضطراب دارند، اینها هرچه داشته باشند باز هم احساس آرامش نمیکنند. مثل همین افرادی که در شرایط بحرانی شروع به احتکار و خرید بیش از اندازه نیاز میکنند.
آرامش، تجربه حقیقی خوشبختی است. تجربه خوشبختی و آرامش مربوط به دیروز و فردا نیست. اگر در دیروز بمانیم دلمرده و افسرده میشویم و ما نمیدانیم فردا هم چه میشود. خدا هم در قرآن میگوید: «کسی نمیداند فردا چه خواهد شد». چون نمیدانیم فردا چه خبر است باید امروز را قدر بدانیم. فردا راز ناگشوده است و باید به فردای بهتر امید داشته باشیم. فرمول این است که از دیروز تجربه بگیریم، به فردا امید داشته باشیم و در حال زندگی کنیم. فرمول زندگی ما باید با «روز» سنجیده بشود. سال برای درخت است! اینکه میگوییم این سال بد رفت و انشاالله سال جدید خوب باشد و دیگر مصیبت نبینیم اشتباه است. سال گذشته هرچه داشت تجربه است و هر روز سال جدید هم یک تجربه دیگر. خدا واحد ما را روزانه به ما میدهد نه سالانه. به همین خاطر است که باید لحظه را قدر بدانیم.
«حقوق عاطفی» زن و شوهر نسبت به هم
وقتی ازدواج میکنیم باید بدانیم که رسالت ما به جز توجه به حق و حقوق قانونی و شرعی توجه به «حقوق عاطفی» یکدیگر است. چیزی که در زندگی مشترک خیلی وقتها به فراموشی سپرده میشود. وقتی هم زن و شوهر بچهدار میشوند حق و حقوقی به گردن والدین شکل میگیرد. به عنوان مثال بچهها حق دارند والدین را دوست داشته باشند. حالا که این حق را دارند آیا حق آنها دوست داستن یک پدر عصبی، معتاد و بی مسئولیت است؟ یا یک مادر دلمرده و پرخشاگر؟ وقتی به اینها توجه میکنیم و حقوق عاطفی اعضای خانواده در قبال یکدیگر را مدنظر قرار میدهیم؛ میبینیم که چقدر آرامش دادن به یکدیگر و در یک کلام چقدر خوب بودن راحت است و چقدر بیشتر به نفع زندگی ماست. مثلا وقتی پدری میخواهد فرزندش را تنبیه کند، کافیست فقط چندلحظه کلیدواژه «حق عاطفی» و حقی که فرزندش بر گردن او دارد را به یاد بیاورد. قطعا آن دستی که قرار بود سیلی بزند تبدیل به دست نوازشگر و نگاه پوشیده بر خطا میشود.ودر خاتمه اینکه
والدین دوست داشتنی آنهایی هستند که شخصیت شان آمیزهای است از عطوفت و محبت به علاوه منطق و استواری. از پیامبر(ص) پرسیدند که چه کنیم محبوب خانواده و فرزندان باشیم؟ فرمودند: «نیازهای یکدیگر را بدون توقع و منت برآورده سازید.
تنظیم : پژوهشکده خانواده ومدرسه فروردین ماه ۱۳۹۹